اولين بهار زندگي عشقاي مامان و بابا(مهيار & مهگل)
سال 91 اولين عيدي بود كه شما در كنار ما بوديد هر چند يه كم سخت بود و اولاش مهگل خانم شما مريض بودي بعدشم تا شما خوب نشدي مهيار خان مريض شد ولي با همه سختيهاش عيد خوبي بود اولاش تهران بوديم بعدم هشتم عيد رفتيم اصفهان خونه باباي اينا . هركي شمارو ميديد ذوق ميكرد لباسهاي خوشكل تنتون كرده بوديم شماهم كه هرجا ميرفتيم شيتوني ميكرديد پسرم مهيار شما چهار دست و پا راه ميرفتي ولي ابجي خانم تنبلت از جاش تكون نميخورد اينم عكسيه كه خونه عمه ازتون گرفتم ...
نویسنده :
بابایی و مامانی
19:11